قلم ها آرام نمی گیرند

حرف از مذاکره شد با کدخدا!!!

گفتند: باید اوضاع مردم را سامان داد

گفتند: مردم خسته شده اند

گفتند: ما درستش میکنیم

رهبرمان آمد

حرف از مذاکره شد با کدخدا!!!

گفتند: باید اوضاع مردم را سامان داد

گفتند: مردم خسته شده اند

گفتند: ما درستش میکنیم

رهبرمان آمد

گفت: اگر بشود خوب است اما

گفت: خط قرمزها

گفت: خوش بین نیستم ولی بروید اما

گفت: آنها همیشه دشمن هستند

گفتند: می توانیم

گفتند:  ما کلید داریم

گفتند: ما تدبیر داریم ، امید داریم

راستی : به که امیدوارند

گفتند: ما لبخند داریم

رهبرمان آمد

گفت : بروید جلو اما خط قرمزها..... و...... رفتند

مذاکره کردند

لبخند زدند

دست دادند

شب موفق تر بودند و صبح دوباره حرف از گزینه های روی میز بود

اما....

خوب تدبیر و امید به قول خودشان داشتند! و کلید

رهبر انقلاب صحبت از خط قرمز ها میکردند

گفتند : حل شد

گفتند : تحریم ها پر

مردم خوشحال شدند بیرون ریختند پای کوبی کردند

متن توافق نامه خوانده شد

تحریم ها پر

و خیلی چیزهای دیگر

عزت ملی      خون شهدای دانشمندان هسته ای    

و

و

و